نمایش مناسبت نامه ها بر اساس تقویم سالانه نمایش مناسبت نامه ها بر اساس فهرست مناسبت های اسلامی نمایش مناسبت نامه ها بر اساس موضوعات جستجو در قسمت مناسبت نامه
شهادت امام باقر (علیه السلام) > ستاره راهنما [ 1393/07/10 ] Occasion
 
ارسال برای دوستان ارسال نظر یا سوال امتیازبندی
  امتياز مناسبت نامه : 0 از 10              تعداد رای: 0 امتیازبندی
ذخیره PDF چاپ

 باسمه تعالی

«ستاره راهنما»

«امام» به معناى پيشوا و رهبر است. در حقيقت به آن­چه از او پيروى مى­شود امام مى‌گويند؛ خواه كتاب باشد يا انسان، حق باشد يا باطل.(1) و (2)

امامت و امام شناسی از منظر معارف شیعه، يكى از اصول دين است.(3) احادیث بسیاری در کتب روایی شیعیان با این مضمون آمده كه مى­فرمايد: "بنا و اساس اسلام بر چند موضوع استوار است که ولايت [سرپرستی الهی] از مهم­ترين آن­ها مى­باشد."(4) از جمله:

امام باقر (عليه السلام) مى­فرمايد: "بناى اسلام بر نماز، زكات، حج، روزه و ولايت استوار است."

"زُراره"(5) كه از شاگردان بزرگوار امام بود، مى­پرسد: "كدام يك از اين امور مهم­تر است؟"

امام مى­فرمايد: "ولايت از همه مهم­تر است" و سپس چنين توضيح مى­فرمايد:

"زيرا که ولايت، كليد ساير مسائل است وپیشوا، نقش هدايت­گر مردم به ديگر موارد را دارد..."(6)

البته شكى نيست كه مراد از «ولايت»، اطاعت از امام معصوم است؛ چنان­كه در بعضى روايات به جاى كلمه «ولايت»، اطاعت از امام آمده است. علاوه بر اين كه هر يك از نماز و روزه و حج و زكات به خاطر نبود امكانات مالى و بدنى قابل تغيير است، اما مسئله ولايت و امامت در هر حال ثابت و بدون تغيير است.

به مناسبت و در باب اهمیت مسأله امامت به روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) اکتفا می­کنیم:

"هر كه بدون پذيرش پیشوای حق، خود را به زحمت انداخته و عبادتى انجام دهد، هرگز مورد قبول خدا نبوده و در تحير و گمراهى است..."(7)

آرى؛ در اسلام به مسئله امامت و پيروى از آن، اصالت داده شده و این مساله از اهميت فوق العاده برخوردار می­باشد تا آنجا که مى­توان دريافت كه امامت در اسلام جزو اصول دين است.

توحید و نبوت و به طور کلی، شريعت زمانى پابرجا مى­ماند كه پیشوای معصوم و منصوب از جانب خداوند، آن را حفظ كند وگرنه با خرافات و تحريف و بدعت و سليقه­هاى شخصى آميخته شده و وحى از اعتبار افتاده و چه بسا به جای توحید، شرک و طاغوت عیان شود.

شناخت و توجه به معاد و آشنائى با مسائل ملكوتى آن نیز، جز از طريق امام معصوم ممكن نيست. امامت است كه به نماز جان مى­بخشد، به حج و روزه جهت مى­دهد، به جهاد مشروعيت مى­دهد و فرائض الهى را احيا مى­كند.

مجموع این موارد مسئولیت بزرگی بر دوش یکایک افراد قرار می­دهد و آن تلاش آگاهانه در راستای کسب معرفت و شناخت امام است. معرفتی که جایگاه بلندش در کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این­گونه عیان می­شود: "هر كس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است."(8)

«برگرفته از کتاب "اصول عقاید"، تالیف: "حجت الاسلام محسن قرائتی" (با تلخیص و اضافات)»

سایت رشد،فرا رسیدن 7 ذی الحجه، سالروز شھادت

امام هدایت و مقتدای اهل تقوی،(9)

پنجمین پیشوای شیعیان،

امام محمد بن علی الباقر (علیھما السلام)

را به تمامی مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تسلیت می‌گوید.

 پایگاه اسلامی ـ شیعی رشد


پاورقی ها:

1- مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی، صفحه 87

2- برای مطالعه بیشتر در مورد بحث ولایت به مقاله­ای تحت عنوان "آیه ولایت" در پایگاه اسلامی ـ شیعی رشد مراجعه یا «اینجا» کلیک کنید.

3- بنا بر عقيده شيعه، امامت از اصول دين است. براى اين اعتقاد، چند دليل مى­توان ارائه كرد كه ساده­ترين آن­ها چنين است:

اولاً: بدون ترديد بحث از امامت، بحث از نيابت [جانشینی] از نبوت است و از تعريفى كه براى امامت شده به وضوح و بدون هيچ ابهامى اين معنا استفاده مى­شود؛ چرا كه در تعريف آمده: «امامت، نيابت و خلافت از رسول خدا )صلى الله عليه وآله و سلم) است.» پس بحث از امامت، بحث ازادامه خط نبوت و یا به عبارت بهتر کمال نبوت است و هر بحثى كه از شؤون نبوت که اعتقاد به آن واجب باشد، از اصول دين خواهد بود.

ثانیاً: دليل ديگر حديث معروفى است كه از پيامبر خدا  (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده است: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.»(8)

دانشمندان شيعه و سنی به اتفاق اين حديث را در كتاب­هاى خود نقل كرده­اند. روشن است كه منظور از مرگ جاهليت، مرگ كفر و نفاق است و چيزى كه جهل به آن، فرجام كار انسان را به كفر و نفاق مى­رساند، بايد با اصل دين ارتباط داشته باشد؛ وگرنه جهل به مسائل فروع هيچ­گاه انسان را به اين مرحله نمى­رساند.

در هر صورت، چه امامت اصلى از اصول دين باشد؛ آن سان كه شيعه معتقد است، يا از فروع دين باشد؛ آن سان كه اهل سنت مى­گويند، بايد بحث كرد كه امام چه كسى است تا او را بشناسيم و از او پيروى كنيم. چرا که عزيزترين امور نزد انسان، عقيده اوست؛ بحث از امام و امامت آثار عملى فراوانى دارد، انسان مى­خواهد او را بشناسد؛ چرا كه جهل به او اصل ايمانشرا زير سؤال مى­برد. انسان مى­خواهد امام را بشناسد تا در مقام عمل، از او تبعيت كند؛ زيرا انسان است و مكلف و مانند بهائم رها نيست و چون امامت، نيابت از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، پس امام است كه مى­تواند براى انسان در مقام انجام وظايف فردى و اجتماعى و انجام وظايف بندگى نسبت به خداى متعال، تعيين تكليف نمايد. از اين رو انسان بايد امام را بشناسد و از حقانيت مدعى اين مقام تحقيق كند تا از او پيروى نمايد و در مقام بندگى، بارى كه بر دوش دارد به سرمنزل مقصود برساند. (برگرفته از کتاب سلسله پژوهش­های اعتقادی؛ تالیف آیت الله سید علی میلانی، صفحه 23)

4- به عنوان نمونه در كتاب وسائل الشيعه، 39 حديث و در كتاب مستدرك الوسائل، 17 حديث بر این موضوع اشاره دارند. (وسائل الشیعه، جلد 1، صفحات 13 تا 29؛ مستدرک الوسائل، جلد 1، صفحات 69 تا 75)

5- زُرارة بن أعیُن (ولادت حدود ۷۰ - وفات ۱۵۰ هجری قمری) از راویان حدیث و فقها و متکلمان بنام شیعه و از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) بوده است. نام او «عبدریه» است و زراره لقبش می­باشد.

6- عن زرارة، عن أبي جعفر (علیه السلام) قال: "بني الإسلام على خمسة أشياء: على الصلاة و الزكاة و الحج و الصوم و الولاية." قال زرارة: "فقلت و أي شي‏ء من ذلك أفضل؟" فقال (علیه السلام): "الولاية أفضل‏؛ لأنها مفتاحهن‏ و الوالي‏ هو الدليل‏ عليهن..." (اصول کافی، جلد 2، صفحه 18؛ وسائل الشیعه، جلد 1، صفحه 13)

7- عن محمد بن مسلم، قال سمعت أبا جعفر (علیه السلام) يقول:‏ "كل‏ من‏ دان‏ الله‏ بعبادة يجهد فيها نفسه‏ و لا إمام‏ له‏ من‏ الله‏ فسعيه‏ غير مقبول‏ و هو ضال‏ متحير..." (اصول کافی، جلد 1، صفحه 375)

8- منبع در کتاب­های اهل سنت: مسند احمد، جلد 4، صفحه 96؛ صحیح مسلم، جلد 6، صفحه 22؛ سنن بیهقی، جلد 8، صفحه 156 و... (با اختلاف در لفظ)

منبع در کتاب­های شیعه: اصول کافی، جلد 1، صفحه 376؛ کمال الدین، جلد 2، صفحه 409 و... (با اختلاف در لفظ)

9- "اللهم صل علی محمد بن علی باقر العلم و امام الهدی و قائد اهل التقوی..." (فرازی از صلوات بر امام باقر (علیه السلام)، مفاتیح الجنان)

 
Related Topics Related Topics