پایگاه اسلامی شیعی رشد

(roshd.org)
 
 
  مناسبت نامه > عید سعید مبعث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) > تاريخ مناسبت: 1390/04/09    
 
 
 

باسمه تعالی

« امین؛ حتی از نگاه مشرکان »

نگاهها به در ورودی مسجدالحرام بود. همه منتظر بودند ببینند چه کسی وارد می‌شود. بزرگ قریش در زمان جاهلیت(1) برای رفع اختلاف بین قبایل پیشنهاد داده بود تا آنان اولین کسی را که از در مسجد الحرام وارد می‌شود، به عنوان حَکم بین خود بپذیرند ....

کعبه نیازمند تعمیراتی بود و تعمیر هر قسمت از کعبه را یکی از قبایل قریش بر عهده گرفته بود. کارها تا آنجا پیشرفت که نوبت به نصب حجر الاسود(2) در جای خود رسید. نصب حجرالاسود آن‌چنان افتخارآمیز بود که قبایل در تعیین مسئول این کار به ورطۀ اختلاف افتادند و این اختلاف تا جایی عمیق شد که حتی سخن از جنگ میان قبایل نیز به میان آمد. در نهایت همه به پیشنهاد بزرگ قریش گردن نهادند و منتظر شدند تا ببینند چه کسی به مسجدالحرام وارد می‌شود تا بین آن‌ها قضاوت کند.

انتظار به سر آمد و مردی وارد مسجد الحرام شد. وقتی او را دیدند با کمال خرسندی گفتند: "این امین است، قضاوت او را قبول داریم، این محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است." همه از این که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بین آن‌ها قضاوت می‌کرد، خرسند بودند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای حل اختلاف تدبیری کرد و طرحی نو مطرح ساخت؛ جامه‌ای طلبید و حجر الاسود را در میان جامه قرار داد و فرمود: "هر قبیله‌ یک گوشۀ جامه را بگیرد." پس همه آن را بلند کردند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حجر الاسود را در جای خود قرار داد.(3)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از آغاز جوانی به خصلت‌های نیکو مشهور بود و هیچ شائبه‌ای از ناپاکی و نادرستی از او در اذهان وجود نداشت. شخصیتی متین و با اخلاق داشت. هرگز به مجالس عیش و نوش نرفته بود. مهمان‌نواز و اهل صلۀ رحم به شمار می‌آمد. و به ضعیفان و درماندگان کمک می‌کرد. این‌ها صفاتی است که مردم عصر جاهلیت در وصف او گفته‌اند.(4) به دلیل همین خصلت‌ها بود که در جاهلیت، مردم او را در اختلافات خود حکم قرار می‌دادند و داوری‌اش مقبولیت داشت.(5) آن‌ها در همان دوره او را «امین» می‌نامیدند؛(6) همان طور که در نصب حجر الاسود او را امین خطاب کرده بودند. حتی مشرکان هم ایشان را به راستگویی قبول داشتند؛ تا جایی که وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت خود را در دامنۀ کوه صفا علنی کرد، آنان در آنجا اقرار نمودند و گفتند: "ما هرگز دروغی از تو نشنیده ایم."(7)

این گوشه‌‌ای از منش پیامبر است، آن هم در فضایی شرک آلود و در دوران جاهلیت شبه جزیرۀ عربستان و در مواجهه با مردمانی دور از تمدن که سخت‌ترین و خشن‌ترین برخوردها را در حق او روا داشتند. اما او حتی در این برهه از تاریخ که هدف دشمنی جاهلان بود، باز هم در امانتداری و صداقت زبانزد مشرکین و دشمنان خویش بود. این مطلب، علاوه بر پند عامی که برای همۀ انسان‌ها دارد، برای ما مسلمانان نیز به گونه‌ای خاص شایستۀ توجه است. به راستی امانتداری و صدق گفتار ما در دنیای امروز و در میان هم‌کیشان یا هم‌نوعان خود چگونه است؟ حقیقتا وقتی چنین فرد والامقامی در فضای پر از گناه مکۀ قبل از بعثت، این گونه از خیانت و پلیدی دوری می‌جوید، وظیفۀ ما در مقابل دوستان و آشنایانمان چه خواهد بود؟

( برگرفته از کتاب "تاریخ سیاسی اسلام، سیره ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)"، تألیف: رسول جعفریان (با تصرف واضافات))

 

سایت رشد فرارسیدن 27 رجب،

سرآغاز نزول قرآن و سالروز بعثت خاتم پیامبران،

حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)

را به تمامی آزادگان جهان، به خصوص شما دوست گرامی، تبریک و تهنیت می‌گوید

 

پایگاه اسلامی شیعی رشد


پاورقی ها:

1- حجر الاسود یا سنگ سیاه، جزئی بسیار مقدساز مسجد الحرام می‌باشد که در کنار کعبه قرار گرفته است. از زمان بنای کعبه، حجر الاسود درکنار آن قرار داشتهو پیش از اسلام و پس از آن، مورد توجه کامل مردم بوده است. در روایات نقلشده که حجر الاسود از سنگهای بهشتی است و همراه حضرت آدم (علیه السلام) به زمین آمدهاست.

2- اعراب در زمان جاهلیت و در فضایی که هنوز رسول اکرم ( صلی اله علیه و آله وسلم ) به پیامبری مبعوث نشده بود، مشرک بودند و بت می‌پرستیدند. مولاى متقیان على ( علیه السلام ) در خطبه 26 نهج البلاغه درباره عرب در عصر جاهلیت، مى فرماید: "شما جمعیت عرب، بدترین آئین را داشتید و در بدترین سرزمین‌ها و در میان سنگ هاى خشن زندگى مى کردید و آب هاى آلوده مى نوشیدید و غذاهاى بسیار ناگوار مى خوردید و پیوسته خون هم را مى ریختید و پیوند با خویشان را قطع مى کردید (و دختران را زنده به گور مى نمودید و پسران خود را به قتل مى رساندید). بت‌ها در میان شما پرستیده می‌شد و گناهان، سراسر وجودتان را فراگرفته بود."

3- سیرة النبی، جلد 1، صفحه 214-209          

4-سبل الهدی و الرشاد،جلد 2، صفحه 198

5- سبل الهدی و الرشاد، جلد2، صفحه 202

6- سبل الهدی و الرشاد، جلد 2، صفحه 202

7- سبل الهدی و الرشاد، جلد 2، صفحه 200