آیه تطهیر � مفردات آیه تطهیر
 
  انما:

مفردات

 

به طور کلی، آیه تطهیر از 11 کلمه مختلف تشکیل شده است، ولی ما در این قسمت برای رعایت اختصار، به جای بررسی تک تک کلمات به صورت مجزا، سعی می‌کنیم تا کلمات را تا حد امکان در قالب عبارات مورد بررسی قرار دهیم. لذا این 11 کلمه را در 5 بخش مجزا بررسی می‌کنیم. ضمنا سعی ما اینست تنها به بررسی آن مقدار از معانی كلمات اکتفا كنیم كه لازم و ضروری به نظر می‌رسد و بیشترین نقش را در درک درست آیه دارد. لذا توضیحات بیشتر را در "پاورقی‌ها" دنبال خواهیم كرد.

 

"انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"

"همانا خداوند فقط و فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را قطعا پاکیزه سازد."

"سوره‌ی احزاب قسمتی از آیه‌ی 33 (معروف به آ یه‌ی تطهیر)"

 

انما

همان گونه كه می‌دانیم، آیه ی تطهیر با "انما" شروع می‌شود. در هر زبانی برای آن که بتوان مفاهیم جمله و مصادیق خارجی آن را منحصر نمود، از کلمات به خصوصی استفاده می‌گردد. یعنی اگر بخواهیم خبری را که بیان می‌كنیم، بر روی افرادی خاص منحصر نماییم و یا در بین معانی مختلف، منظور خود را در یک معنی خاص منحصر بدانیم، در گفتار خویش کلمات ویژه‌ای را به كار می‌بریم. مثلاً می‌گوییم من در بین تمامی ورزشها، تنها شنا را دوست دارم. زبان عربی نیز، از این قاعده کلی مستثنی نیست. از میان چند کلمه‌ای که در این زبان برای حصر وجود دارد، "انما" در این آیه به کار رفته است. "انما" یکی از کلمات حصر است و اگر در ابتدای جمله‌ای که با فعل شروع می‌گردد بیاید، آن چیزی که در خصوصش صحبت می‌شود را حصر می‌کند. برای روشن شدن این مفهوم آن را در قالب مثال بیان می‌كنیم: فرض کنید، می‌خواهید جریان دیدن یکی از دوستانتان به اسم علی را، تعریف کنید. در این صورت می‌گویید: "من امروز به دیدن دوستم، علی رفتم." اگر در ابتدای جمله ی خویش از "انما" استفاده كنید، در اثر استفاده از آن، معنای جمله كمی متفاوت می‌گردد و پس از حصر، معنای جمله این چنین می‌شود: من امروز تنها و تنها "به دیدن دوستم علی" رفتم، یعنی چیزی که حصر می‌شود "دیدار علی" است. اگر کمی به این جمله دقت کنیم، متوجه می‌شویم که این حصر دو نتیجه و اثر دارد:

اول آن که رفتن شما به میان جمع دوستانتان، تنها به قصد یک دیدار بوده است و منظوری همانند انجام یک معامله تجاری یا شرکت نمودن در یک مهمانی شام را نداشته اید. دوم آن که از میان همه دوستانتان تنها هدفتان دیدن علی بوده و به قصد دیدن فرد دیگری به آن جا نرفته‌اید.

با توجه به این مساله می‌توان گفت با آمدن انما در ابتدای آیه‌ی تطهیر مشخص می‌شود، موضوع بحث که همان "برطرف کردن پلیدی از اهل بیت" است مورد حصر قرار گرفته و خداوند خواست خود را در مورد آن موضوع منحصر نموده است. در اثر این حصر و اختصاص در این جا ما با دو نتیجه مواجه می‌شویم. اول آن که اراده و خواست خداوند متعال در این آیه را، فقط به دور کردن پلیدی و ایجاد طهارت، اختصاص می‌دهد و دوم آن که در زمان نزول آیه دور نمودن پلیدی و ایجاد طهارت را تنها مخصوص اهل بیت می‌کند و هیچ فرد دیگری را در این قاعده شریک نمی‌گرداند.

با توجه به موارد ذکر شده، آیه این گونه بیان خواهد شد:

اراده‌ی خداوند منحصراً به این تعلق گرفته است که هرگونه رجس و پلیدی را فقط از اهل بیت دور نماید و تنها آنان را پاک و پاکیزه گرداند.

 

یرید الله

"یرید الله" به این معنا است که خداوند امری را اراده نموده و آنرا خواسته است. "الله" از میان اسماء الهی، از اسامی خاص خداوند متعال است و اشاره به كسی می‌كند که تمامی صفات کمال و پسندیده را در وجود خویش دارد. کمالاتی همچون دوست و دوست داشتنی بودن، بخشنده و بخشایشگر بودن، آمرزنده و بردبار بودن، بی‌نیاز و قابل ستایش بودن و ...(5) همه و همه جزیی از صفات و کمالات خداوند متعال است. آمدن این اسم از آن جایی كه اشاره به تمامی كمالات خداوند دارد، خود نشان دهنده‌ی بزرگی و عظمتی است که مفهوم این آیه در بر دارد.

بر طبق قواعد زبان عربی اگر كمی دقت كنیم، "یرید الله" تنها نشان دهنده‌ی اراده و خواست خداوند متعال نیست، بلکه به استمرار و دوام آن هم اشاره می‌کند.(6) از این رو می‌توان گفت خداوندی با این عظمت، اراده و خواسته‌ای را در نظر دارد كه به صورت مستمر و مداوم جریان خواهد یافت. اما این اراده چیست؟ پاسخ این سوال را در ادامه، آیه برای ما مشخص می‌كند.

 

لیذهب عنکم الرجس

این قسمت از آیه به ما نشان می‌دهد كه خداوند اراده نموده و خواسته است تا از عده‌ای به خصوص كه در قسمت بعد از آنان با عنوان "اهل بیت" یاد می‌كند، هرگونه رجس و پلیدی را دور گرداند.

"یذهب" وقتی در کنار کلمه "عنکم" قرار بگیرد معنای دور ساختن و زدودن می‌دهد(7) و در این جا منظور، دور کردن رجس از "اهل بیت" می‌باشد. حرف "لام" هم که پیش از این کلمه آمده، بر طبق قواعد عربی، معنای تاکید را می‌رساند.(8)

معنا و مفهوم حقیقی "رجس"، پلیدی و آلودگی است(9) و همانطور كه می‌دانیم، در واقع پلیدی، چیزی است که در وجود انسان حالت تنفر و کراهت ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، همه‌ی ما از دروغ گفتن بدمان می‌آید. لذا در صورتی که فردی به ما دروغ بگوید، از عمل او ناراحت می‌شویم و احساس ناخوشایندی به ما دست می‌دهد. بر این اساس اگر خوب دقت كنیم، معانی دیگری که برای رجس ذکر گردیده است، همانند کفر، گناه و ... به همان معنای جامعی که ذکر شد، یعنی پلیدی، باز می‌گردد. اما معنای عذاب و لعنت که آنها هم به عنوان معانی رجس گفته شده‌اند، نتایج آلوده شدن به پلیدی‌هاست.(10)

اما رجس در این آیه به تنهایی نیامده است و بر ابتدای آن "ال" قرار گرفته است. این "الف و لام" در زبان عربی به "الف و لام جنس" شهرت دارد(11) و اگر بر سر کلمه‌ای بیاید، تمامی انواع آن را پوشش می‌دهد. مثلا اگر بگوییم "درخت"، ممکن است نوع خاصی از آن در ذهنمان باشد، ولی اگر قبل از آن، این "الف و لام" را بکار ببریم، شنونده متوجه می‌شود که ما درباره تمامی انواع درختان سخن می‌گوییم. در این آیه هم این "الف و لام" بکار رفته است. همین نكته برای ما معلوم می‌سازد كه منظور خداوند تمامی پلیدیها ست، نه پلیدی خاصی و او می‌خواهد، تمامی پلیدی‌ها را از وجود اهل بیت دور گرداند.(12)

اما در این قسمت یک اتفاق خاص روی داده است. بر طبق قواعد دستور زبان عربی، باید ابتدا از رجس سخن به میان می‌آمد و سپس کلمه "عنکم" قرار می‌گرفت، اما بر خلاف انتظار جای این دو کلمه با هم عوض شده است. ولی چرا؟ دستور زبان عربی به ما می‌گوید هنگامی که این اتفاق رخ می‌دهد، گوینده می‌خواهد مفهوم مورد نظر خویش را مورد حصر قرار دهد.(13) پس در واقع خداوند در این قسمت آیه هم، بار دیگر (علاوه بر آنچه كه از به كار بردن انما نتیجه می‌شود) دور نمودن رجس و پلیدی را، در زمان نزول آیه تنها و تنها مخصوص اهل بیت می‌داند و برای بار دوم این حصر و اختصاص را ذکر می‌کند.

 

اهل البیت

در این قسمت خداوند افرادی را كه می‌خواهد از آنان رجس و پلیدی را دور نماید و در زمان نزول آیه این موهبت الهی را منحصراً به آنها عطا کند، به ما معرفی نموده است. كه آنان نیز كسانی به جز اهل بیت نمی‌باشند.

"اهل" در لغت در مورد کسانی به کار می‌رود كه نسبت به آنان تعلق خاطر و وابستگی وجود داشته باشد.(14) بنابراین همسر، فرزند، نوه و ... از آن جایی كه انسان با آنها مانوس است و به آنان تعلق خاطر دارد، "اهل" او به حساب می‌آیند. از این رو می‌توان گفت نكته‌ی اساسی در معنای "اهل"، همان انس داشتن و تعلق خاطر است و لذا گاهی افرادی به غیر از خویشان و نزدیکان نیز می‌توانند، جزو "اهل" انسان محسوب شوند.(15) اما در نقطه‌ی مقابل، افرادی نیز ممکن است با وجود داشتن رابطه‌ی خویشاوندی، به علت آن كه انسان با آنان انس و تعلق خاطری ندارد، جزو "اهل" انسان به شمار نیایند.

"بیت" به معنای خانه و جایی است که انسان در آن پناه می‌گیرد.(16) همان گونه که بیت مکانی است برای پناه دادن و جمع نمودن افراد یک خانه به گرد هم، می‌تواند نشانه‌ای باشد، برای آن که موضوعی خاص و یا افرادی به خصوص را معلوم گرداند و آنان را از بقیه جدا كند و یا آنکه جوّی مخصوص باشد که عده‌ای در آن قرار دارند.(17)

بر این اساس، منظور از اهل البیت، افرادی است که وابسته به خانه و محدوده‌ای خاص می‌شوند و به آن تعلق خاطر دارند و با آن مأنوسند و از این نظر دارای ویژگی یکسانی هستند.

 

و یطهرکم تطهیرا

آیا خداوند متعال در خصوص اهل بیت به همین مقدار كه تا كنون ذكر گردید، اكتفا نموده است؟ با كمی دقت در این بخش از آیه، پاسخ منفی پرسش ما مشخص می‌شود.

"یطهر" در اصل به معنای پاك كردن و پاكیزه نمودن، است(18) و این مفهوم، در برابر رجس و پلیدی به کار می‌رود(19)، در واقع خداوند متعال با دور نمودن پلیدی از اهل بیت، نقطه‌ی مقابل آن، یعنی طهارت را، در وجود آنان جایگزین نموده است.

اما باز نیز خداوند تنها به ذكر طهارت اهل بیت بسنده نمی‌كند، بلكه بر گفتار خویش پافشاری و تاكید دارد. کلمه‌ی "تطهیرا" که در این فراز آیه به کار رفته هم معنای تاکید را می‌رساند(20)، یعنی این كلمه به ما می‌فهماند که قطعاً، اهل بیت پاک و پاکیزه گشته‌اند.

این دو قسمت از آیه (زدودن رجس و طهارت) به وسیله حرف "و" به یكدیگر مرتبط شده اند، لذا می‌توان دریافت كه خواست و اراده‌ی خداوند علاوه بر زدودن رجس از اهل بیت، به طهارت آنان نیز، تعلق می‌گیرد.

 

جمع بندی کلمات آیه

پس در یك جمع بندی بر اساس اجزاء گوناگون آیه، مشخص می‌شود که در آیه تطهیر، خداوند متعال، اراده‌ی خویش را تنها شامل اهل بیت می‌نماید و با 3 بار تاكیدی كه بیان می‌كند، معلوم می‌سازد كه هرگونه رجس و پلیدی را از اهل بیت دور گردانیده و آنان را پاك و مطهر نموده است.

 

بازگشت